افسوس از افسوس های بسیار...
چهارشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۰۸ ب.ظ
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید ...
۹۳/۰۳/۰۷
سلام استاد ممنون از زحمات شما
خدا کمکمون کنه تا بتونیم علی وار زندگی کنیم